روضه خوانی شاعران| از فضهُ خذینیِ او اینقدر بدان / وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود+فیلم
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۱۹۴۱۵
فیلم شعرخوانی محمد رسولی به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها منتشر شد. ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۶ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصر شعر فاطمی "بیت سوخته" با همکاری خانه شعر و ادبیات و محفل شعر قراربه مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و با حضور جمعی از شاعران آیینی کشورمان و علاقهمندان این حوزه برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شعرخوانی محمد رسولی در این مراسم را میبینید:
هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت
نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت
خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد
به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت
تو را بالاترین مخلوق ها ام ابیها خواند
که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت
علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا
برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت
برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست
که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت
رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود
نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت
چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم
خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت
***
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست آن که نفهمیده بود که
حتی به روی او در این خانه باز بود
از فضهُ خذینیِ او اینقدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود
بازوش سرّ قوت بازوی مرتضاست
اما غلاف در پی افشای راز بود
حبل المتین شده است گرفتار ریسمان
مضطر شده همان که خودش چاره ساز بود
گفتند زخم پهلوی او بسته شد ؟ نشد
حتی زمان غسل هم این روضه باز بود
آری مزار گمشده بی نشان او
بی انتهاترین غزل اعتراض بود
آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید
وقتی سوار بر شتر بی جهاز بود
روضهخوانی شاعران|اگر دعبل ز فرزندت عبایش را طلب کرده / مرا یک بوسه بر روی غبار چادرت کافیستروضهخوانی شاعران| شعر ماندگار "ببین می توانی بمانی، بمان" + فیلمروضهخوانی شاعران| ترانهای تقدیم به حضرت محسن (ع) + فیلمنماهنگ "حوراء" روایتی از شهادت حضرت زهرا (س) + فیلم
انتهای پیام/
R1386/P/S4,35,37/CT1 پیوست شعرخوانی محمد رسولی در رثای حضرت زهرا(س) واژه های کاربردی مرتبط محفل شعر قرار حضرت فاطمه (س) + فیلم شعر آیینیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: محفل شعر قرار حضرت فاطمه س فیلم شعر آیینی محفل شعر قرار حضرت فاطمه س فیلم شعر آیینی روضه خوانی شاعران شهادت حضرت زهرا حضرت زهرا س
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۱۹۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیا در آغوشم؛ به یاد «حسین بختیاری» که بهار پر کشید
به گزارش مبلغ، روایت زیر دریافتی ادبی از اشعار روضه های زنده یاد «حسین بختیاری» است که به نقل از مجله خیمه منتشر شده است. حسین بختیاری، مداح جوانی که در تلاش برای زندهکردن سبک های قدیمی روضه خوانی بود و شعرهای خاصی میخواند. او در نوروز ۱۴۰۳ درگذشت. متن کامل این روایت ادبی را در این شب زیارتی امام حسین(ع) در زیر می خوانید:
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قلب است/ آنجا که نبض واژههای تو دلتنگ میشود»
بهار است و در خیابان بهار، سیل باران چشمها، قلب تو را میبرند تا حرم سیدالکریم. آنجا ایستاده در انبوه چشمهای بُهت زده و اشکهای خشکیده روی گونهها و بغضهای گلوگیر، پدرت میآید چنان که «الفِ قامت او، دال» و «همهٔ هستی او در کف گودال»؛ کسی ناله سر میدهد: «خمیده، خمیده، رسیدم به تو / شکستم، شکستم، دم جسم تو» همه بیاختیار، نوحه میکنند: «جوانان بنیهاشم بیایید…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قبله است/ آنجا که شعر تو آواز میشود»: «کفن که دست مرا بست، دست تو باز است/ و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
کسی هست که بداند این بیت از کیست؟
آن واژهها، آن تک بیتهای تَرانگیز، آن تکههای طنیندار، موجی شدند جوشیده از جنازهٔ تو. جاری، میانهٔ امواج ناکجاهایی که هم حقیقتاند و هم مجاز. آن بیتها که خوانده بودی، باران شدند در آغاز این بهار: «مگر که صحبت ما، صحبت رفاقت نیست/ بغل بگیر مرا، احتیاج من بغل است»
می دانی، بعد رفتنت، این دلگویهات، مثل رنگین کمان، همهجا پخش شد که گفته بودی: «من کیفی که در خونهٔ امام حسین کردم و زندگیای که کردم، شاید پادشاهها نکرده باشن… اونقدر به من خوش گذشته…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قاصدک است/ آنجا که شعر برای تو پرواز میشود»
صدایت بین «پیج»ها پیچید که خوانده بودی: «شعرهایم همگی درد فراق است، ببخش» ولی چه زود، از روزگار فراق گذر کردی و به دلبر رسیدی. چنانکه رفیقت سرود: «برادر رفتی و ما را غمی جانکاه میماند/ طریق وصل دلبر را، دلی همراه میماند»
*
قلبت ایستاد، «این واژههای عاریهای را ببین چه سان / در سوگ قاف عشق، چه بیبال میشود»
آنک، بذر جسمت را در آستان سیدالکریم کاشته اند. تا چشم کار میکرد، باران اشک بود که آبیاریات کنند. باز زمزمهٔ صدای این شعر روضهٔ تو بلند میشود: «من آخرش همه را میکشم به سوی حرم/ که عشق را سر هر کوچه جار باید زد»
«تا نگاه میکنی، وقت رفتن است»؛ که آن صدای کشیدهٔ تو، بندی از زیارت اربعین را درآیین کاشت جسم، فریاد میزند: «یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمة»
همه کشیده و بلند میگویند: «یااااا حسین».
باز صدای تو در فضا میپیچد: «صد شکر میکنم که به لطف خدای خویش/ عمرم به روضهخوانی آن پاره تن گذشت»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قلب است/ آنجا که یاد تو تکثیر میشود»
* ابیات «و قاف» برگرفته از شعر زنده یاد قیصر امین پور است
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902086