Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-05-05@14:01:19 GMT

با روضه حضرت زهرا(س) مرا به خاک بسپارید

تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۱۳۲۹۲

با روضه حضرت زهرا(س) مرا به خاک بسپارید

به گزارش جهان نيوز، جامعه قرآنی کشور در ادامه دیدار‌ با خانواده معظم شهدا به دیدار خانواده شهید قرآنی مدافع حرم شهید «ابوالفضل نیکزاد» رفتند.

در این دیدار مادر شهید درخصوص دلایل گرایش فرزندانش به قرآن کریم گفت: از دوران نوجوانی همیشه قرآن و مفاتیح کنارم بود و هم خودم می‌خواندم و هم به بچه‌ها یاد می‌دادم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از حدود 12 سالگی جلسه داشتم و به بچه‌ها آموزش می‌دادم. فرزندانم هم از همان کودکی در کنار من با قرآن آشنا و به آیات الهی علاقه‌مند شدند.  
 
ابوالفضل هم از همان دوران علاقه زیادی به‌ قرآن داشت و تا این اواخر روزی یک صفحه قرآن می‌خواند و ما را هم به این کار توصیه می‌کرد، البته همیشه می‌گفت: باید سعی کنیم خط به خط قرآن را با دقت بخوانیم و به آن عمل کنیم. می‌گفت: راه حل مشکلات در قرآن است و باید با آن مأنوس باشید.

اخلاق ابوالفضل به معنی واقعی قرآنی بود و هیچ‌گاه از مشکلات گلایه نمی‌کرد. بسیار مهربان و صبور بود و گاهی احساس می‌کردم او لایق شهادت است و روزی شهید خواهد شد. به یاد‌دارم اربعین به کربلا رفت و پس از بازگشت برای اعزام به سوریه نام‌نویسی کرد، سپس به سراغ من آمد تا رضایتم را جلب کند. برادرش می‌گفت: مادر نگران نباش برای ابوالفضل اتفاقی رخ نمی‌دهد اما من مطمئن بودم که شهید می‌شود.  
 
ابوالفضل رفت و وداعش برایم خیلی سخت بود، هنگام وداع با ابوالفضل به یاد وداع حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) افتادم اینگونه آرام شدم. به او گفتم به شهادتت راضی‌ام اما مراقب با که اسیر نشوی.
وقتی خبر شهادتش را دادند گفتم گوارای وجودت انشالله در آغوش پیامبر و در بهترین جای بهشت باشی. از این به بعد می‌توانم سرم را بالا بگیرم و جلوی حضرت زهرا (س) سربلند باشم.

در آخرین تماسی که با من داشت احساس کردم که این آخرین تماس او با من است. گفتم: ابوالفضل به شهادت نزدیک هستی و مطمئنم که شهید می‌شوی. دخترم از این صحبت ناراحت شد و گفت: مادر چرا مدام حرف از شهادت ابوالفضل می‌زنی. فردای آن روز پسرم خبر شهادت ابوالفضل را دریافت کرده بود و به خانه آمد، وقتی در خانه را باز کردم متوجه شدم که فرزندم شهید شده و بلافاصله به او گفتم: می‌دانم ابوالفضل شهید شده است.  
 
در ادامه برادر شهید نیکزاد به بیان خصوصیات برادر شهیدش اشاره کرد و گفت: آن زمان مسئولیت پایگاه بسیج با ما بود و یک جلسه قرآن راه‌اندازی کردیم و در آن جزء سی‌آم قرآن را به بچه‌ها آموزش می‌دادیم.
همیشه تأکید داشت که قبل از شروع هرکار و برنامه‌ای قرآن تلاوت شود و اگر کسی نبود که قرآن بخواند خودش بلند‌گو را بدست می‌گرفت و آیه «وَ لا تَحَسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» را می‌خواند. می‌گفت: همه چیز در همین یک آیه قرآن وجود دارد.  
 
یکی از همرزمانش تعریف می‌کرد: در عملیاتی فرمان عقب نشینی آمد چند نفر از بچه‌ها برروی دشمن آتش گشودند تا بقیه به عقب برگردند، سپس دو نفر ماندند تا باقی‌مانده‌ها به عقب بروند، از آن دو نفر هم یکی برروی دشمن رگبار بست تا نفر دیگر بازگردد، اما دست آخر دیدیم ابوالفضل تنها مانده و باوجود اینکه همه به عقب بازگشته‌اند اما هنوز مشغول شلیک به دشمن است.

دقایقی بعد صدای گلوله‌ها قطع شد و ابوالفضل هم به عقب بازگشت. از او پرسیدیم چرا به عقب نمی‌آمدی؟ گفت: من هیچ‌گاه به دشمن پشت نمی‌کنم. بعد خشاب اسلحه‌اش را نشان ما داد و گفت: من فقط زمانی که گلوله‌ای برای شلیک نداشتم به عقب بازگشتم.  
 
جالب است باوجود اینکه خودش پاسدار بود اما به عنوان نیروی بسیجی به سوریه رفت. به او گفتم: اگر به عنوان بسیجی به سوریه بروی و آنجا شهید شوی حقوقی به خانواده‌ات نمی‌دهند. گفت: همسر و فرزندم خدا را دارند به حقوق من چه نیاز است.

سفارش کرده بود که اگر شهید شدم با روضه حضرت زهرا(س) من را به خاک بسپارید. می‌گفت: هنگامی که پدرمان فوت کرد و موقع خاکسپاری پدر توان ایستادن روی پاهایم را نداشتم اما ذکر یا زهرای مردم به من جان دوباره داد و آرام شدم. از آن زمان هرگاه ذکر و روضه حضرت زهرا(س) را می‌شنوم آرام می‌شوم پس اگر شهید شدم با روضه حضرت زهرا(س) من را به خاک بسپارید.  
 
شهید «ابوالفضل نیکزاد» متولد 1363 تهران است که 22 تیر‌ماه 1395 در راه دفاع از حرم آل‌الله بر اثر اصابت گلوله تک‌تیرانداز تکفیری در سوریه به شهادت رسید. از این شهید عزیز یک پسر 4 ساله به نام «علی» به یادگار مانده است.

منبع:فارس

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۱۳۲۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟

امروز، شنبه -۱۵ اردیبهشت- مصادف با ۲۵ شوال و سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) است؛ امامی که به شیخ الائمه و رئیس مذهب شیعه شناخته می‌شود و سال‌ها به تربیت شاگردانی پرداخت که جهانیان از علم دانشمندان اسلامی انگشت به دهان ماندند.

این روز‌ها که زائران بیت الله الحرام پس از ۹ سال انتظار برای به جا آوردن عمره مفرده عازم مکه شده اند، در مدینه خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده و در حرم بقیع به زیارت حضرت صادق (ع) و ائمه بقیع می‌روند. در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا می‌خواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد و در ادامه از پروردگار می‌خواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد و در برخی زیارتنامه‌ها به امام عرض می‌کنیم که «من با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و با هر کسی در جنگ و دشمنی هستم که با شما در جنگ است»؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.

در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که «ما منا الا مقتول او مسموم.» هر یک از ائمه به شهادت رسیدند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اگر در مظلومیت امام صادق (ع) اشک می‌ریزیم و در شهادت آن حضرت گریه می‌کنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگی‌هایی داشتند تا تکلیف خود را با آنان مشخص و صف خود را از آنان جدا کنیم.

آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبدالملک و پایان آن با دوازدهمین سال از حکومت ابوجعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است. در واقع آن حضرت از آغاز ولادت تا هنگام شهادت، حکومت جائرانه ۱۰ نفر از امویان به نام‌های عبدالملک پسر مروان، ولید پسر عبدالملک (ولید اول)، سلیمان پسر عبدالملک، عمر پسر عبدالعزیز، یزید پسر عبدالملک (یزید دوم)، هشام پسر عبدالملک، ولید پسر یزید (ولید دوم)، یزید پسر ولید (یزید سوم)، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد و دو تن از عباسیان یعنی سفاح و منصور را تحمل کردند.

اگرچه دومین خلیفه عباسی از نوادگان عباس بن عبدالمطلب بود و ساخت شهر بغداد به دستور او انجام گرفت ولی نباید فراموش کنیم که در دوره خلافت او، قیام‌های متعددی از جمله قیام نفس زکیه رخ داد و به دستور او بسیاری از سادات حسنی زندانی شده و به شهادت رسیدند و در نهایت امام صادق (ع) به دستور او به شهادت رسید.

حجت الاسلام مهدی پیشوایی که در دوران کرونا دار فانی را وداع گفت، در کتاب سیره پیشوایان نوشت: ابوجعفر منصور از تحرک و فعالیت سیاسی امام صادق (ع) سخت نگران بود. محبوبیت عمومی و عظمت علمی امام بر بیم و نگرانی او می‌افزود. به همین جهت هر از چندی به بهانه‌ای امام را به عراق احضار می‌کرد و نقشه قتل او را می‌کشید ولی هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف می‌شد. منصور شیعیان را در مدینه به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، به طوری که در مدینه جاسوسانی داشت که کسانی را که با شیعیان امام صادق رفت وآمد داشتند، گردن می‌زدند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: امام، یاران خود را از نزدیکی و همکاری با دربار خلافت باز می‌داشت. روزی یکی از یاران امام پرسید «برخی از ما شیعیان گاهی دچار تنگ دستی و سختی معیشت می‌گردد و به او پیشنهاد می‌شود که برای این‌ها (بنی عباس) خانه بسازد، نهر بکند (و اجرت بگیرد)، این کار از نظر شما چگونه است؟» امام فرمود «من دوست ندارم که برای آن‌ها (بنی عباس) گرهی بزنم یا درِ مشکی را ببندم، هرچند در برابر آن پول بسیاری بدهند. زیرا کسانی که به ستمگران کمک کنند، در روز قیامت در سراپرده‌ای از آتش قرار داده می‌شوند تا خدا میان بندگان حکم کند».

پیشوایی افزود: امام، شیعیان را از ارجاع مرافعه به قُضات دستگاه بنی عباس نهی می‌کرد و احکام صادر شده از محکمه آن‌ها را شرعاً لازم الإجرا نمی‌شمرد. امام هم چنین به فقیهان و محدثان هشدار می‌داد که به دستگاه حکومت وابسته نشوند ومی فرمود: فقیهان اُمَنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند (و با ستمکاران دمساز و همکار شدند) به آنان بدگمان شوید واطمینان نداشته باشید.

امام صادق (ع) همواره از منصور دوانیقی دوری می‌گزید و استاد پیشوایی با اشاره به یک روایت در این زمینه نوشت: روزی منصور به امام صادق (ع) نوشت «چرا مانند دیگران نزد ما نمی‌آیی؟» امام در پاسخ نوشت «ما (از لحاظ دنیوی) چیزی نداریم که برای آن از تو بیمناک باشیم و تو نیز از جهات اُخروی چیزی نداری که به خاطر آن به تو امیدوار شویم. تو نه دارای نعمتی هستی که بیاییم به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و نه خود را در بلا و مصیبت می‌بینی که بیاییم به تو تسلیت دهیم، پس چرا نزد تو بیاییم؟!» منصور نوشت «بیایید ما را نصیحت کنید» که امام پاسخ داد «اگر کسی اهل دنیا باشد، تو را نصیحت نمی‌کند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمی‌آید!»

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار (ع) درباره احضار امام ششم (ع) به مرکز خلافت نوشت: منصور گاهی با امام صادق (ع) سخت می‌گرفت و گاهی آسان. ظاهرا هیچ وقت حضرت را به زندان نبرد ولی خیلی از اوقات ایشان را تحت‌نظر قرار می‌داد. یک دفعه ظاهرا دو سال حضرت را در کوفه تحت‌نظر قرار داد و چندین بار امام را احضار کرد و فحاشی و هتاکی نمود که «می‌کشمت، گردنت را می‌زنم؛ تو علیه من تبلیغ می‌کنی و مردم را بر علیه من می‌شورانی...».

عبداللّه بن فضل بن ربیع از پدرش (وزیر دوره عباسی) نقل کرده است: منصور، در سال ۱۴۷ سفر حج کرد و بعد به مدینه رفت و به ربیع گفت «کسی را به دنبال جعفر بن محمّد بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بیاورد. خدا مرا بکشد، اگر من او را نکشم!» ربیع چنان وانمود کرد که فراموش کرده است. دوباره منصور تکرار کرد و ربیع هم باز خود را به غفلت زد. این بار منصور نامه تندی به ربیع نوشت و به او پرخاش کرد و فرمان داد که کسی را بفرستد تا جعفر بن محمّد را بیاورد.

زمانی که امام صادق (ع) وارد شد، منصور شروع به تهدید آن حضرت کرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت «ای دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زکات مالشان را برای تو می‌فرستند و تو از سلطنت من سرپیچی می‌کنی و در پی آشوب و غائله هستی، خدا مرا بکشد که اگر من تو را نکشم!»

زمام داران بنی امیه می‌کوشیدند تا به هر شکلی مردم را از مکتب اهل بیت (ع) دور نگه داشته، میان آنان و پیشوایان بزرگ اسلام فاصله ایجاد کنند و به این منظور مردم را به مفتیان وابسته به حکومت وقت یا حداقل فقیهان سازشکار و بی ضرر رجوع می‌دادند. زمام داران عباسی نیز با آن که در آغاز کار، شعار طرفداری و حمایت از بنی هاشم را دستاویز رسیدن به اهداف خویش قرار داده بودند ولی پس از آن که جای پای خود را محکم کردند، همین برنامه را در پیش گرفتند.

خلفای عباسی همانند امویان، پیشوایان بزرگ خاندان نبوت را که جاذبه معنوی و مکتب حیات بخش آنان مردم را شیفته و مجذوب خود ساخته و به آنان بیداری وتحرک می‌بخشید، برای حکومت خود کانون خطر تلقی می‌کردند و از این رو کوشش می‌کردند به هر وسیله‌ای که ممکن است، آنان را در انزوا قرار دهند که این موضوع، در زمان امام صادق (ع) بیش از هر زمان دیگری به چشم می‌خورد.

در عصر امام ششم حکومت‌های وقت به طور آشکارا تلاش می‌کردند تا افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب آن حضرت بودند، در برابر مکتب امام بر مسند فتوا و فقاهت نشانده و مرجع مردم معرفی کنند، چنان که ابن ابی ذئب و مالک بن انس را بر مسند فتوا نشاندند.

منصور ملعون پس از به شهادت رساندن حضرت صادق (ع) تصمیم گرفت تا جانشین آن حضرت را نیز به قتل برساند و لذا وقتی توسط محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه از شهادت امام صادق (ع) آگاه شد، طی نامه‌ای به وی نوشت «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن!» طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مضمون به بغداد رسید که «جعفر بن محمد ضمن وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده که عبارتند از خلیفه وقت، منصور دوانیقی! محمد بن سلیمان یعنی فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده! عبدالله بن جعفر بن محمد که برادر بزرگ امام کاظم (ع) بود، موسی بن جعفر (ع) و حمیده همسر آن حضرت».

فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام یک از این افراد را باید به قتل برساند و منصور که هرگز تصور نمی‌کرد با چنین وضعی روبرو شود، فوق العاده خشمگین شد و فریاد زد «این‌ها را نمی‌شود کشت!» این وصیت نامه امام صادق (ع) یک حرکت سیاسی بود. زیرا آن حضرت از قبل امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی امام کاظم (ع) را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آنجا که از نقشه‌های شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت، برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی کرده بود.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • آیت‌الله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می‌کند / ویژگی‌های مسلمان واقعی براساس روایات اهل‌بیت(ع)
  • برگزاری دومین دوره مسابقات چندگانه رزمی علمداران ولایت در لرستان
  • چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
  • دارالعباده سراسر ماتم وعزا در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)
  • روضه| آزار و اذیت‌هایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
  • آغاز تعمیر کولر‌های گازی نیازمندان در روستا‌های آبادان
  • شهید مطهری در اوج حکمت و استادی، روضه خوانی را ترک نکرد
  • ساماندهی کودکان گل‌فروش از بزرگراه شهید هاشمی و بهشت‌زهرا
  • اجرای طرح ساماندهی کودکان گل فروش حاشیه بزرگراه شهید هاشمی و بهشت زهرا (س)
  • وداع با پیکر ۲ شهید گمنام در حرم حضرت معصومه(س)